از این رابطه برم یا نه؟ مرگ یکبار، شیون یکبار!
زاویه دید دیگر برای بیرون آمدن از رابطه سمی!
رابطه! در این مقاله قصد نداریم به شما روشی برای حفظ رابطه به بنبست رسیدهتان ارائه کنیم، بلکه از یک زاویه دید دیگر به بررسی یک رابطه عاطفی میپردازیم. با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید.
اگر به دنبال تغییر زندگیتان هستید باید روابطتان را تغییر دهید!
تا حالا چندبار بعد از یک رابطه نافرجام با خودتان گفتهاید که “دیگه بسه! تنها میمونم و کیف دنیارو میکنم.” چند بار بهخاطر فراموش کردن شخص قبلی و عشق قبلی زندگیتان وارد رابطه پوچ شدهاید؟ حتی ممکن است با این فرد وارد تعهد بلندمدت ازدواج شده باشید و الان بعد از سالها و بعد از چندتا بچه، تازه متوجه شدهاید که در حق خودتان چه بدیای مرتکب شدهاید! البته الان شما علاوه بر خودتان در حق بچههای مظلومتان هم گناه بزرگی مرتکب شدهاید. چرا؟
هر بچهای بعد از تولد، درست مثل یک وایت برد خالی است که تمامی الگوهای زندگی را از رفتارها، احساسات و انرژیهای والدین خود الگوبرداری میکند. شما هرچقدر هم تلاش کنید با پول، با بازیگری و حتی با التماس همسرتان برای ادامه این رابطه، بچههایتان را خوشحال کنید، نمیتوانید ماهیت واقعی رابطه را از بین ببرید و به اصطلاح از واقعیت فرار کنید.
شما با این کار اتفاقا درحال برنامهنویسی الگوهای پوچ در مغز فرزندانتان هستید و متاسفانه باعث میشوید آنها در بزرگسالی به دنبال این نوع الگو بروند و بارها در روابط خود دچار دلشکستگی شوند. چرا که آنها عشق و ازدواج را یک الگوی اینچنینی فرض میکنند و به صورت ناخودآگاه به دنبال این الگوریتم باطل جذب میشوند.
اگر این حرفها را قبول ندارید و همچنان پا در یک کفش کردهاید و فکر میکنید حق با شماست، لطفاً ادامه مطلب را مطالعه نکنید، چرا که ما اینجا قرار نیست به شما راهحلی برای ماندن در رابطه داغونتان بدهیم. این مدینه فاضله شما از ریشه خراب است! تابوها و سنتها را کنار بگذارید و درست مثل انسان مدرن و متعلق به دنیای تکنولوژی و متاورس فکر کنید!
خب، گفتیم که همه چیز در روابط به خودتان ارتباط دارد:
۱. اینکه در روابطتان چه عملکردی نشان میدهید؛
۲. اینکه روابطتان چه حال و انرژیای دارد؛
۳. اینکه یک رابطه خوب چه تاثیر شگفتانگیزی در کیفیت زندگیتان دارد؛
۴. اینکه هوش هیجانی شما در روابطتان به چه شکل است؛
۵. اینکه باید بلد باشید رابطه مزخرف فعلیتان را چگونه بدون جنگ و خونریزی به اتمام برسانید؛
۶. اینکه به این واقعیت رسیدهاید که شخص اول زندگی چقدر در پیشرفت مالی، کاری و روح و روانی شما موثر است.
فراموش نکنید شما اول با خودتان طرف هستید نه با طرف مقابل! شما باید واقعیت را انکار نکنید و همه تقصیرها را گردن طرفتان نیندازید. او نیست که به شما استرس وارد میکند، او نیست که نمیخواهد این رابطه خیالی را تمام کند بلکه مقصر خودتان هستید.
باید تغییرات زیادی در عقاید و باورهای خود ایجاد کنید و سپس مطمئن باشید از تغییر شرایط به نفع خود شگفتزده خواهید شد.
به قول مولانا «هرآنچه میخواهی، در درون خود بجوی»
ممکن است در طول این مسیر ناامید، سردرگم و خشمگین شوید ولی به این احساسات توجه نکنید و به راه خود با قدرت ادامه دهید و فراموش نکنید هر سختی بالاخره پشت سرش آسانی است.
شما اینبار خودتان را اولویت قرار دادهاید و ماموریت شما بازگرداندن عزت نفس خدشهدار شدهتان، اعتمادبهنفس نابود شدهتان و روح بیمارتان است. شما اینبار خوشبختی را انتخاب کردهاید و به قول معروف مدت زمان باقیمانده از عمرتان را میخواهید در لذت و آرامش سپری کنید نه در جنگ و دعوا!
قرار نیست شما به غر زدنها، نق نقها، جروبحثها و بیاحترامیها عادت کنید. اصلا چرا باید عادت کنید؟ کدام کتاب قانون این موضوع را به شما دیکته کرده است؟ یکم عاقلانه فکر کنید!
از قطع وابستگی نترسید، شاید سخت بهنظر برسد ولی میلیونها نفر توانستهاند وابستگی سمی خود را از بین ببرند، شما چرا یکی از آنها نباشید؟
به خودتان اعتماد کنید، شما قدرت و پتانسیل لازم برای انجام این کار را دارید.
حقیقت همیشه در عمق روابط نهفته است!
از دلایلی که رابطه شما دیگر جواب نمیدهد، نقطه شروع آن است. با خودتان صادق باشید، اصلا چرا این ارتباط را شروع کردید؟ زمانی که وارد این ارتباط شدید چه خواستهای از آینده داشتید؟ در چه وضعیتی این رابطه را شروع کردید؟
آیا به تمامی مسائلی که در ابتدا فکر میکردید، رسیدهاید؟ آیا شخص اول زندگیتان باعث حال خوب و انگیزه در وجود شما میشود؟ آیا هر دو نفر شما از استقلال کافی برخوردار هستید؟ استقلال فقط مالی نیست بلکه یعنی هر دو طرف الان در شرایطی هستند که به تنهایی گلیمشان را از آب بیرون بکشند و در کنار هم مکمل هم باشند!
یا فقط یک نفر در این ارتباط در حال سرویسدهی است و همه این موارد را وظیفه خود میداند؟ رفیق، اگه الان فقط تویی که یکطرفه درحال سرویسدهی به خودخواهیهای طرف مقابل هستی، باید بگم روح و روان خودت رو نابود کردی!
باید بگم یک استرس و ترس خیلی ریز و مرموز الان تو وجودت ریشه کرده و هر لحظه باهاته! خواهشاً یکم عمیق شو!
فرقی نداره مرد هستی یا زن؛ ما انسانها ذاتأ نیاز به محبت داریم، ما انسانها نیاز داریم که طرف مقابل روز تولدمان را، روز ولنتاین را جشن بگیرد و به ما هدیه دهد، قیمت هدیه مهم نیست، مهم اینه با این روش میفهمیم که هنوز زندهایم و میتونیم تو این دنیای مزخرف دلخوش باشیم!
خودتان را گول نزنید که شاید روز تولدتان جلسه داشت، شاید روز ولنتاین را فراموش کرد، اگر واقعا دوستتان داشته باشد، از هیچ فرصتی برای ابراز این عشق دریغ نمیکند.
متاسفانه ما در فرهنگی هستیم که خوشبختی را با آمار و ارقام میسنجیم. وقتی از ما میپرسند چند سال است ازدواج کردهاید؟ با افتخار میگوییم ۲۰ سال است و در اینمدت حتی حلقه ازدواج را از انگشتمان درنیاوردهایم! ولی عمق ماجرا چیز دیگری است و پر از حسرت و سرکوب احساسات هستیم! مهم نیست در چه سن و سالی هستید، حتی با بالا رفتن سن و سال، نیاز به توجه و محبت بسیار زیادی داریم، اینکه بعد از سالها همچنان امید به تغییر و تلنگر طرفتان هستید، باید بگوییم بهتر است از این خواب و رویا بیدار شوید، این اتفاق هیچوقت قرار نیست بیفتد، چرا که شما از همان ابتدا برای هم ساخته نشدهاید.
کمی روی باورها و اعتقادات خود تجدیدنظر کنید.
تظاهر به خوشبختی نوعی بیمسئولیتی نسبت به خودتان است
فرض کنید لاستیک ماشینتان خراب شده، شما هرروز ماشین را برای پنچرگیری جزیی به تعمیرگاه میبرید و برای اینکه فقط بتوانید از منزل به محل کار بروید این مشکل را حل میکنید! شما به جای عوض کردن لاستیک ماشین، سالهاست درحال پنچرگیری هستید و به حل شدن موقتی موضوع تن میدهید!
گاهی اوقات ما به جای چاره اساسی و حتی قطع رابطه فعلی، کارمان را با پنچرگیری جزیی حل میکنیم و خودمان را گول میزنیم که مشکل حل شد!
ما معمولا نمیخواهیم باور کنیم که این ارتباط دیگر جواب نمیدهد و نمیخواهیم باور کنیم که دانستهها و داشتههایمان دیگر به جایی ختم نمیشود.
بهقدری به سرخوردگی تن میدهیم که رابطه پر از اضطراب و ناراحتی را که دیگر قابل تحمل نیست را تحمل میکنیم و فکر میکنیم خوشبختیم!
ولی کجای این نوع خوشبختی میلنگد؟ اگر کل عمرتان را سوار لاستیک پنچر شده باشید، این نقص به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر زندگیتان اثر میگذارد. شاید گاهی به خودتان بیایید و بپرسید این چرخ چقدر دوام میآورد و آیا مرا به مقصد میرساند یا در وسط جاده رهایم میکند؟ چطور باید لاستیک را عوض کنم و وارد مسیر مستقیم شوم؟
تمامی این درگیریهای ذهنی مطمئناً قدرت و شفافیت ذهنی شما را تحت شعاع قرار میدهد و روزبهروز پژمردهتر از روز قبل میشویم.
باور کنید دروغ گفتن به خودتان بسیار عمیقتر از دروغ گفتن به دیگران است! کافیست یک دروغ را تبدیل به باور ذهنی خودتان کنید و بعد شاهد کاهش کیفیت زندگی و آرامش روانتان باشید. شما باید همیشه به ثمر رسیدن یک ارتباط فکر کنید نه حفظ آن به هر قیمتی و بهخاطر بهانهها و داستانها و دروغهای واهی ذهنتان.
مردم همیشه طلاق را نشانه ناکامی یک ارتباط میدانند و قربانی را بچههای حاصل از این ارتباط میپندارند! ولی خیر، کسی که جرات طلاق گرفتن دارد، جسارت کافی را برای بیرون آمدن از یک ارتباط سمی داشته است و با قدرت به دنبال عوض کردن لاستیک است. با این کار بچههایتان در بزرگسالی حتما از شما تشکر خواهند کرد!
نظرات و باورهای پوچ را کنار بگذارید
تعصبهای عاطفی را از مسیر زندگیتان پس بزنید و دنیای بزرگی برای خودتان بسازید.
چرا فکر میکنید اگر از او بگذرید، روح و روانتان خدشهدار میشود؟ روح شما همین الان هم ملتهب است! روان شما همین الان هم از بیثباتی رنج میبرد!
هرچقدر دنیای خود را با تعصبهای فکری کوچک کنید، ناسازگاری بیشتری برای خود ایجاد میکنید و از زندگی لذت نمیبرید.
وقتی دنیایتان کوچک و بسته شود، روزبهروز پریشانتر، مضطربتر میشوید! درحالی که باید خودتان را، رشد خودتان را انتخاب کنید و با انعطافپذیری و ماجراجویی دنبال فرد مناسبتری باشید. هیچ اشکالی ندارد که بچههای شما عشق واقعی را از پدر یا مادر بیولوژیکی نه بلکه از فرد جدید زندگیتان میآموزد و مطمئن باشید به مرور زمان وقتی شاهد ارتباط عالی، پر از پیشرفت و احترام با شخص جدید شوند، او را پدر و مادر معنوی خود فرض میکنند و در آینده بسیار موفقتر از شرایط الان میشوند.
اجازه ندهید جروبحث تبدیل به گفتگوی عادی در محیط زندگی شود
برخی افراد واقعا به باصدای بلند و جروبحث اعتیاد پیدا میکنند و این سبک را تبدیل به عادت و شیوه جدید زندگی میدانند. در طول زندگی مشترک نباید بیشتر از ۹ دقیقه درحال جروبحث بگذرد.
این یک اشتباه محض است که در مقابل جروبحث همسر خود سکوت کنید، عادت کنید؛ این نشانه مهربانی یا بزرگواری و فداکاری نیست! بلکه شما از یک رفتار جدید طفره میروید و به طرف مقابل این اجازه را میدهید که حرفها و نظرات خود را با این سبک به کرسی بنشاند!
شما باید خط قرمز هایی برای خود و ارزشهای وجودیتان داشته باشید، مهم نیست الان عقدنامه بین شما وجود دارد، این تیکه کاغذ نباید باعث گذشتن شما از خودتان، ارزشهایتان و لذتهایتان شود. نباید اجازه دهید این فرد از حد و حدود خود فراتر برود و هرروز شخصیت شما را پایمال کند. فراموش نکنید خطر وقتی شروع میشود که برخی زوجها فکر میکنند باید نسبت به پایمال شدن خطقرمزهایشان بیتفاوت باشند، آن را تحمل کنند و به این موضوع اهمیتی قائل نشوند.
به یاد داشته باشید
گفتیم که بهجای اینکه همچنان در یک رابطه سمی بمانید و فقط تحمل کنید، درحال فداکاری و مهربانی نیستید؛ بلکه خیلی ریز و آرام آرام درحال پرورش باغ بزرگی از اضطراب و استرس و دنیای موهوم در روح و روان خود هستید. بهتر است بهجای تحمل، باورهای خود را تغییر دهید و از رابطه سمی بیرون بیایید. شما نباید تا روزی که کفن میشوید بهخاطر تعصبها و باورهای واهی خودتان یا اطرافیانتان عزتنفس خود را نادیده بگیرید و هرروز با بغض و حسرت سر کنید. فراموش نکنید شما یکبار فرصت زندگی دارید. پس در این زندگی لایق عشق، احترام واقعی هستید.
نوبت شماست
آیا تا بهحال تجربه چنین رابطهای داشتهاید؟ برای قطع وابستگی چه تکنیکهایی به کار گرفتید؟ آیا با روانشناسی یونگ آشنا هستید؟ لطفا نظرات و انتقادات خود را در قسمت دیدگاهها با ما و مخاطبان عزیزمان به اشتراک بگذارید.
واقعا درسته یکروز عذاب کشیدن بهتر از یک عمر عذاب کشیدنه
ممنون از نویسنده این مقاله جالب بود
This is really interesting, You’re a very skilled blogger. I’ve joined your feed and look forward to seeking more of your magnificent post. Also, I’ve shared your site in my social networks!